اولین سفرت به شهر بابامیثم (یزد)
قرارشد که هفته دوم عید بریم یزد البته با مادر و پدر جون واسه تو پشت ماشین و مرتب کردیمو رختخوابتو گذاشتیمو تا یزد توش کیف کردی و خوابیدی...باباکاظم برای اینکه تو اولین باری که میری یزد برات گوسفند کشتن وعمه مژگان و بچه هاش و عمه مهدیه و امید و عمو محمد و مامان بزرگ وباباکاظم همه اومدن به استقبال تو گل پسرس....البته عکساشو میکائیل داره من ندارم.
توجاده
امیرچقماق
مسجد جامع
تو وعلی وامید و محمد آقا خونه باباکاظم
عمو میکائیل و عمو محمدرضا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی