مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

از وقتی تو اومدی

یکسال شد که شدی همه دنیای مامان و بابایی

کنار تو جهان منو رعایت میکنه ...برای آرامشم حضور تو کفایت میکنه...حضور تو مسبب نفیس ترین خاطره هاست...پسرم تولده یکسالگیت مبارک...تو برای من قشنگترین هدیه خدایی...                                             ((مادر شدن یک امتحان سخت و شیرینه)) یکسال با تمام سختی و شیرینی و بامزگی  پر خاطره تموم شد صد سال شاد و سلامت زندگی کنی عزیزه دلم... جالب اینجاست که شبه تولدت دوربین بابا خراب شد نتونستیم زیاد عکس ...
25 آبان 1393

پیدا شدن مروارید

خدایا بسیار بسیار شکرت از اولین روزی که فهمیدم تو تو شکمه مامانی 18 ماه میگذره و هرروز عاشقتر از قبل میشم نسبت بهت...عزیز مامان اولین مرواریدت یعنی دندونات تو نه ماهگی در اومد و مادر جون آش دندونی پخت واست تو این ماه خیلی کارا انجام دادی چهاردهم مرداد بود که یهو بای بای کردن با دستای کوچولو رو یاد گرفتی ... ...
17 مرداد 1393

اولین تابستون زندگیت مبارک

با رسیدن هشت ماهگیت هوا هم گرم شدو تو که عاشق آب و آب بازی هستی خیلی خوشحال میشی با دریا رفتن...راستی تازه دست زدن و یاد گرفتی و به تنهایی بدون پشتی میشینی با عشق دست میزنی فدات بشم و وقتی بهت میگیم برق کو لوسترو با چشای مشکیت نشون میدی منو بابائی عاشقه چشاتیم عزیزم ...
15 تير 1393