دومین سفرت به یزد
14 و 15 خرداد شدو تعطیلات و بابائی هم 4روز مرخصی گرفت و حرکت به سمت یزد ساعت ذونیم پنجشنبه 8حرکت کردیم که تاآخرشب یزد باشیم ...تازه یه اتفاق دیگه هم افتاد عمه مهدیه داشت اسباب کشی میکرد به شیراز.همه هم ناراحت بودن هم خوشحال...تو این سفرم خیلی پسره خوبی بودی همش خواب بودی عزیزه دلم.
خواب تو ماشین
کنج کوه خونه باغ عمو محمد جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی