مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

از وقتی تو اومدی

تولد بابا میثم

1392/7/23 19:27
نویسنده : مهسا
330 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان جان

همین الان از پیش دکترت اومدم صدای قلب مهربونتو شنیدم قند عسلم.تازه امشب تولده بابائی با خاله مهدیه رفتیم واسه بابائی کادو و کیک خریدیم قراره بریم خونه خاله مهدیه بابائی رو غافلگیر کنیم.تو این 6سال ما خانواده دونفره بودیم واسه تولدامون ولی امسال خدا تورو بهمون داد وشدیم 3نفر هستی ولی بازم جات خالیه ایشاا...سال دیگه میشینی تو بغل بابائی با هم شمع فوت میکنین و دست میکنی تو کیک وشیطونی. الهی دورت بگردم.قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

ساره
24 مهر 92 10:40
خب خانومی چیزی نمونده نینیت رو تو بغل بگیری... فقط یادت باشه که نهایت استفادرو ببر و تا میتونی بخواب که تا مدتها شب بیداری داری و نگهبانی شروع میشه واینکه روزهای مادری همش زیباست ولی اون چند روز اول واقعا به یاد موندنیه از دستش نده که بعدا بد جوری دلتنگ میشی مثل من
میم مثل مادر
25 مهر 92 11:20
سلام من هم مانند شما جنین بسیار کوچکی دارم.خوشحال میشم که این دوران را با دوستان شبیه به خود بگذرونم.اگر تمایل به تبادل لینک داشتید منتظر حضور گرمتون هستم.
ماماطهورا
26 مهر 92 20:07
سلام خانومي من امروز باوبلاگت آشنا شدم انشالله ني ني نازت سالم و سلامت بياد بغلت بااجازه لينكتون كردم دوست داشتي به منم سربزن خوشحال ميشم
faezeh
27 مهر 92 12:31
عزیزم ایشالاه نینیت سالم وسلامت باشه وقتی اومدم به وبالگت حس قشنگی به هم دست داد.لینکت کردم
نجمه مامان مانی
28 مهر 92 10:43
سلام.مهسا جون امیدوارم این روزا هم به سرعت برق بگذره و عزیز کوچولوت رو بغل کنی.برات آرزوی بهترین روزها رو دارم و به امید سلامتی همه نینی ها و بچه هایی که امید مامان و باباهاشونن. از وبلاگت لذت بردم.بازم برات پیام میزارم گلی.بوس


سلام نجمه جون مرسی که اومدی و نظر دادی.
مامان
1 آبان 92 8:22
سلام عزیزم . تولد آقای پدر در میان خانواده 3 نفره تون مبارک. به ما سر بزنی خوشحال میشم.